نورانورا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

دختر ما نورا

بدون عنوان

1391/5/7 1:07
نویسنده : زهرا
338 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامان طلا دخمل گلم .الان که دارم این یادداشت را برات می زارم شما داری به بنده لگد می زنی .

چهارشنبه که رفتم دکتر صدای قلب ناز نازیت را شنیدم . دکتر بادستاش تورا حس می کرد وتورو تکونت داد دخترکم . بعد رفتیم سونوگرافی و یه کوشولو دیدمت . عزیزم این روزا به خاطر سنگین شدنم یکم سختم رفتن به جایی تند تند اب می خورم و  گرمم می شه . دختر گلم انشاالله زودی به دنیا بیایی و تنهایی ها ی مامان زری را پر کنی . چون من  خیلی سخت تنهایی برام . روزا که بابایی سرکاره دوست دارم یکی باش و بهم برس غذا را بهم آماده بده و لی چون مادر جونی اصفهان و تو خاله هم نداری . مامانی مجبوره کاراش را خودش بکنه . این روزا هم می گذره عزیزم وتک تک لحظاتش برام خاطره می شه .

دوست دارم دخترکم .می سپارمت به خدا که خدا بهترین حفظ کننداست

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)