نورانورا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

دختر ما نورا

بابای نورا مهربان ترین بابای دنیاست

دخترم هر روز که میگذره بیشتر بی تابت میشم .این روزا که بد جوری دارم با سختی ها تو زندگی دست و پنجه نرم میکنم دلم خوش به اینکه بیای و با خودت اینقدر برکت بیاری که از اومدنت نهایت لذت ببرم آخ دخترم چقدر فکر کردن بهت لذت بخش ......اندازه همه خوبیهای دنیا عاشقتم   نویسنده :بابا مصطفی
4 مرداد 1391

دل نوشته مامان زهرا

سلام مامانی دخترم نمی دونم الان که این وبلاگ را برای اولین بار خودت می خونی چند سالته . عزیزم من الان توی ماه هفت بارداری قرار دارم یعنی دقیقا 28 هفته و 5 روزمه . الان ماه رمضونه . من با تکونهای ناز نازی تو طول روز مشغولم . بابایی هم الان دانشگاه. دعا کن این یه ترم باقی موندش هم انشالله تموم بشه . و راحت بشه . خوب زود ازدواج کردن این چیزها را هم داره. فردا نوبت دکترم دختر گلم من و با با جونت انشاالله می خواییم باز صدای تپیدن قلبت را بشنویم عزیزم نمی دونی چقدر لذت بخش وقتی قلبت می زنه و یا وقتی که روی شکمم را نگاه می کنم و حرکات را دنبال می کنم دخترم . خیلی از خریدات را ازنجام دادیم دخترم امروزی مادر جونت رفته ساک لوازمت را خریده ما...
3 مرداد 1391